فانوس

بهترینهاااا

روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت زیر باران غزلی خواند،دلش تر شد و     رفت

چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم آن قدرغرق جنون بود که پرپر شد و رفت

روز میلاد همان روز که عاشق شد دلم مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت

او کسی بود که از غرق شدن می ترسید عاقبت روی تن آب شناور شد و   رفت

هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد دختری ساده که یک روز کبوتر   شد و رفت...!




نوشته شده در یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:,ساعت 15:56 توسط هانی| |


Power By: LoxBlog.Com